تابلو های زندگی

 

 

 

تابلو های زندگی

 

 

با توجه به این که طبق گفته رییس جدید سازمان ملی جوانان، قرار است اخذ گواهینامه تخصصی ازدواج برای پسران اجباری شود و دخترها تنها اجازه بله گفتن به کسانی را داشته باشند که دوره سه ماهه مهارت های ازدواج را گذرانده باشد.

از این روی، یک عدد آزمون اختصاصی طراحی کرده ایم تا در پایان دوره ، جوانان را با آن محک بزنند و گواهینامه ازدواج را به کسانی بدهند که در پاسخگویی امتیاز خوبی کسب کرده باشند.

 

* در جاده زندگی مشترک، هر یک از تابلوهای زیر به چه مفهومی اشاره دارند؟


الف. فرمان زندگی را از همان اول، خودت به دست بگیر
ب. اگر پرسپولیسی هستی آن گاه همسرت نباید استقلالی باشد

الف. انتخاب همسر از بین آدمهای برجسته
ب. شکم برجسته ممنوع!

 

 

 

ادامه نوشته

انتخاب درست

 

 

انتخاب درست

 

 

زنی از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با ريش هاي بلند جلوی در ديد.

به آنها گفت:  من شما را نمي شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل تا چيزی برای خوردن به شما بدهم.

آنها پرسيدند:  آيا شوهرتان خانه است؟

زن گفت:  نه، او به دنبال کاری بيرون از خانه رفته.

آنها گفتند:  پس ما نمی توانيم وارد شويم.

عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعريف کرد.

شوهرش به او گفت:  برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمایيد داخل.

زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند:  ما با هم داخل خانه نمي شويم.

زن با تعجب پرسيد:  چرا؟؟  يکی از پيرمردها به ديگری اشاره کرد و گفت: نام او ثروت است. و به پيرمرد ديگر اشاره کرد و گفت: نام او موفقيت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنيد که کدام يک از ما وارد خانه شما شويم.

زن پيش شوهرش برگشت و ماجرا را تعريف کرد. شوهر گفت: چه خوب، ثروت را دعوت کنيم تا خانه مان پر از ثروت شود!  ولی همسرش مخالفت کرد و گفت: چرا موفقيت را دعوت نکنيم؟
عروس خانه که سخنان آنها را مي شنيد، پيشنهاد کرد: بگذاريد عشق را دعوت کنيم تا خانه پر از عشق و محبت شود.

مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بيرون رفت و گفت: کدام يک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.

عشق بلند شد و ثروت و موفقيت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسيد: شما ديگر چرا می آييد؟

پيرمردها با هم گفتند:  اگر شما ثروت يا موفقيت را دعوت می کرديد، بقيه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقيت هم هست.


 

زوج سالمند

 

 

زوج سالمند

 

 

 

 

دریک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می‌کردند.
بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می‌کردند و به راحتی می‌شد فکرشان را از نگاهشان خواند:
نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و چقدر در کنار هم خوشبختند.
پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد ، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو به رویش نشست....

 

 

ادامه نوشته

خود كشی به خاطر عشق

 

 

خود كشی به خاطر عشق 

 


 
یه پسر و دختری عاشق همدیگه بودن. میخواستن با هم ازدواج کنن.

اما این وسط یه مشکل پیش میاد اونم اینکه دختره به پسره خیانت می کنه

و با یکی دیگه ازدواج می کنه. پسره به محض شنیدن این خبر

۳۰۰ میلی لیتر به خودش بنزین تزریق میکنه اما نمی میره.

خلاصه یه چند روزی بیمارستان بوده. تو این مدت دختره یه روز در کمال پررویی

میره ملاقاتش. پسره هم تا اونو می بینه یه چاقو برمیداره و میذاره دنبالش.

پسره بدو دختره بدو تا بالاخره پسره میگیردش. دستشو بالا می بره

که با چاقو بهش بزنه. یه دفعه بنزین تموم میکنه...

پس در مصرف بنزین صرفه جویی کنید!
 

نقشه پلید یوسف برای من و دخترم

 

نقشه پلید یوسف برای من و دخترم

  شهر مطلب _ www.shahrematlab.ir

ادامه نوشته

کمردرد

 

 

کمردرد

 

روزی یک مریض به دکتر مراجعه کرد و
از کمر درد شدید شکایت داشت...


دکتربعد از معاینه ازش پرسید: خب،
بگو ببینم واسه چی کمرت درد می کنه؟
مریض گفت : محض اطلاعتون باید بگم
که من برای یک کلوپ شبانه کار می
کنم، امروز صبح زودتر به خونم رفتم
و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه
صداهایی از اتاق خواب شنیدم!
وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که
یکی با همسرم بوده ، در بالکن هم
باز بود، من سریع
دویدم طرف بالکن،
ولی کسی را اونجا ندیدم!
وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد
را دیدم که می‌دوید و در همان حال
داشت لباس می‌پوشید!!!
من هم یخچال را که روی بالکن بود
بلند کردم و پرتاب کردم به طرف اون!
فکر کنم دلیل کمر دردم هم همین
بلند کردن یخچال باشه....

 

 

 

ادامه نوشته

تهمت به خدیجه بی گناه - داستان واقعی

 

تهمت به خدیجه بی گناه

  شهر مطلب _ www.shahrematlab.ir

ادامه نوشته

درس تدی به خانم معلمش

 

 

درس تدی به خانم معلمش

 

 

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعا دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.


 

 

ادامه نوشته

آداب و رسوم قوم ماسایی

 

 

آداب و رسوم قوم ماسایی

 

 

قوم ماسايی يكی از مشهورترين اقوام آفريقايی هستند كه در مرزميان كنيا و تانزانيا و در دشت های دامنه كوه كليمانجارو زندگی می كنند. اين قوم كه به طور سنتی جنگجو هستند حوالی سال 1500 ميلادی از جنوب سودان به مكان كنونی زندگی خود مهاجرت كردند. ماسايی ها قومی دام پرور و نيمه كوچ نشين بوده و از نظر سنت ها ، پوشش و ظاهر تفاوت بارزی با اقوام بانتو و ساير اقوام ساكن آفريقای سياه دارند. اين قوم آنيميست بوده و الهه ای به نام نگايی از جمله الهه هايی است كه به آن اعتقاد دارند. ديداری كوتاه با قوم ماسايی.

 


تصوير يک گروه از پسران نوجوان قوم ماسايی در حال انجام يک مراسم سنتی. ماسايی ها خودرا با انواع پرها ، تزيينات ، رنگ و غيره آرايش می كنند و لباس قرمز رنگ می پوشند.

 

 

ادامه نوشته

حکایت پیرزن و دو کوزه اش

 

 

حکایت پیرزن و دو کوزه اش

 

 

 

 

 

یک پیرزن چینی دو کوزه آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می گذاشت، آویخته بود و از این کوزه ها برای آوردن آب از جویبار استفاده میکرد.

یکی از کوزه ها ترک داشت،در حالی که کوزه دیگری بی عیب و سالم بود و همه آب را در خود نگه میداشت.

هر بار که زن پس از پر کردن کوزه ها ،راه دراز جویبار تا خانه را می پیمود،آب از کوزه ای که ترک داشت چکه می کرد و زمانی که زن به خانه میرسید،کوزه نیمه پر بود.

دو سال تمام ،هر روز زن این کار را انجام میداد و همیشه کوزه ای که ترک داشت ،نیمی از آبش را در راه از دست میداد...

 

 

ادامه نوشته

شگفت انگیزترین صخره های جهان

 

 

 

شگفت انگیزترین صخره های جهان

 

 

 

پدیده های زمین شناسی، حقیقتا خلقت شگفت آور طبیعت هستند و مردم را به دلیل زیبایی باشکوه و چشم اندازی که ایجاد می کنند، شیفته ی خود نموده اند.

 

 

 

سنگ بادبان (Sail Rock)

 

سنگ بادبان که به سنگ پروس (Parus) نیز شناخته می شود، سنگ ماسه ای یکپارچه ی طبیعی است. این نمای پر هیبت که شبیه به بادبان کشتی می باشد، در ساحل دریای سیاه در شهر Krasnador Krai کشور روسیه قرار دارد. سنگ بادبان بیش از 1 متر ضخامت، 20 متر طول و حدود 25 متر ارتفاع دارد.

 

 

ادامه نوشته

خدایی که همین نزدیکی هاست

 

 

خدایی که همین نزدیکی هاست

 

 

 

مرد به آرامی سرش را به دیوار خنک اتاق تکیه داد.صدای شر شر آب نهر مثل یک لالایی از پنجره ی بالای سرش به گوش می رسید .قبل از رسیدن نامه ی زری همسرش شنیدن این صدا و قرار گرفتن در این محیط دنج بهترین آرامش ها را نصیبش می کرد اما حالا دیگر از این آرامش خبری نبود .


در نظرش عجیب و شاید مسخره می آمد که همه ی این آشوب ها به خاطر آن  تکه کاغذ بود و آن وقت او نامه را حتی یک لحظه هم از خودش دور نمی کرد حتی حالا که در این محل دنج تن خسته اش را بدست خاطرات سپرده بود .

با یاد نامه دست روی سینه اش گذاشت و با دو انگشت سبابه و شست نامه را از درون جیبش خارج کرد....

 

 

ادامه نوشته